خر کتاب

یه چیزی تو همون مایه های خر خونه خودمون.

خر کتاب

یه چیزی تو همون مایه های خر خونه خودمون.

خر کتاب

فقط تصور کن یه زمستون سرد، یه رمان 1500 صفحه ای ، کنار شومینه با یه لیوان چایی دبش یا قهوه ی روزگاری ...
من ، خاطرات و آرزوهام یکی اند...

آبا حق مقابل باطل قرار دارد ؟!
قرآن چه می گوید؟


سوره رعد آیه 17:
"خداوند از آسمان آبی نازل کرد و از هر دره و رودخانه به اندازه هر یک سیلابی جریان یافت ، و سپس سیل بر روی خود کفی حمل کرد ، بعضی چیزها که برای ساختن زیور یا ابزار در آتش می گدازند نیز کفی مانند آن دارد ، خدا حق و باطل را چنین مثل می زند ، و اما کف به کنار افتاده نابود می شود ، ولی چیزی که به مردم سود می دهد در زمین می ماند ، خدا مثلها را چنین می زند . "
1- باطل اصالتی در جهان ندارد بلکه به طفیل حق پیدا می شود.
2- به دلیل آنکه اصالتی ندارد دوام هم ندارد، آنچه که دوام دارد حق است.
3- در عین اینکه اصالتی ندارد و دوامی هم ندارد، یک گسترش ظاهری چشمگیر دارد که اگر چشم حقیقت بین نباشد اصالت را به باطل می دهد و فکر می کند حق چیز کوچکی است در مقابل باطل.

آشنایی با قرآن ، جلد دوم، شهید مطهری

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۱۹:۲۶
کافه چی

سیبیل، شهید ، امام ، عشق

آفرین بر آلفرد با این عکاسی اش، و آفرین بر امام با این تربیت انسانش

آلفرد یعقوب زاده


پ ن1: عکس از آلفرد یعقوب زاده

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۷:۴۳
کافه چی

14 دسامبر 2012/ آمریکا/ دبستان سندی هوک/

آدام پیتر لانزا ساعت 9:35 صبح ، در دبستان سندی هوک 20 کودک و 8 بزرگسال را به ضرب گلوله می کشد.

این واقعه بعد از حمله سال ۲۰۰۷ میلادی در دانشگاهی در ویرجینیا که ۳۶ نفر کشته شدند، مرگبارترین حمله در یک مرکز آموزشی در آمریکا بوده است.

این دو واقعه را در گوگل سرچ کنید (با زبان انگلیسی). هیچ تصویری پیدا نمیشود. تنها یک سری از تصاویر با کادر بسته و بی معنا(مثلا تصویر صفی از دانش آموزان). هیچ جسدی ، هیچ خونی و هیچ صحنه دلخراشی نمی بینید. حتی به صورت شطرنجی. هیچ تصویری از صحنه جنایت پس از ارتکاب جرم نیست. همه چیز آرام است.

10 ذی الحجه 1436/ عربستان سعودی/ منا

به دلایلی نامعلوم (و احتمالا امنیتی) دو مسیر تردد حجاج بسته می شود.بیش از 2000 نفر بر اثر خفگی جان می سپارند.

این واقعه را در گوگل سرچ کنید. تعدادی زیادی عکس و تصویر از جنازه بازماندگان که بسیار دلخراش هم هست پیدا می کنید. انسان هایی شبیه انسان های اولیه و اکثرا لخت ، روی هم تلنبار شده اند.


آمریکا همیشه آرام است. به ضرب و زور رسانه.

و آنچه که از حادثه عظیم و معنوی و روحانی حج، این قدیمی ترین سنت عبادت بازمانده از دوران ابراهیم و روشن ترین تجلی عبودیت خدا در ذهن جهانیان می ماند ، تلی از اجساد لخت و عور است.

و اگر چیزکی دیگر باشد ، همانا دکل است.

پ ن1: حج باید برگزار شود، توسط سازمان بین الممالک اسلامی.

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۱۹:۱۶
کافه چی

وای بر انسان مدرن،

که با سرعتش می خواهد بی مقصدیش را بپوشاند،

و با جلف بازی های مبتذلش، نبود آرامشش را.

بر سرگردانیش می افزاید تا فراموشش شود سرگردانیش.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۱۶:۲۲
کافه چی

من به شخصه برای پیگیری امور سیاسی ، وبسایت های خبری با سلایق مختلف را می خوانم. از رجانیوز که تفکر نزدیک به جبهه پایداری دارد گرفته تا وبسایت خبری عصر ایران (که خیلی ها میگویند زرد است) که دیدگاه نزدیک به هاشمی دارد.

اما برخی اوقات هر کدام از این وبسایت ها نظرات غیر قابل قبول و عجیب می گذارند.

در مطلبی که در وبسایت عصر ایران تحت عنوان چرا رقابت "امیرمهدی ژوله" و "امین حیایی" در خندوانه سیاسی شد و رکورد شکست؟! مطلبی نوشته شده که بسی باعث تعجب است. دلیلی برای سیاسی شدن این رقابت :

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۱۰
کافه چی

یکی از رمانهای بزرگ تولستوی که همیشه در کنار جنگ و صلح قرار میگیره رمان آناکارنینا است.

آنا یک زن زیبا است که شوهری مکانیکی و بی احساس دارد. در اثر ساده گیری های روابط زن و مرد در مهمانی های اشراف و تجملات ارباب ها ، آنا، عاشق یک افسر ارتش می شود و افسر ارتش هم عاشق او و خیانت رخ می دهد. زندگی خانوادگی آنا از هم می پاشد و آنا با آن افسر که ورونسکی نام دارد به خارج فرار میکند و حتی از جامعه فاسد آن زمان هم طرد می شود.

در این رمان تولستوی نگاهی دارد به جامعه ای بی بند و بار و وقت گذرانی های بی حاصل اشراف و حقوق و دستمزد ناروای کارمندان دولت و بیکارگی آنها و بی نتیجه ماندن پیشرفت های تکنیکی به علت وارداتی بودن آنها و چندین و چند اصل اجتماعی دیگر. در خلال داستان های زیبا ، تولستوی نظرات خود و مخالفان خود را از زبان  شخصیت های داستان نقل می کند به گونه ای که خواندن نه ملال انگیز شود و نه یکسره مبتذل.

تولستوی در این رمان و در جریان این خیانت آنچنان به جزئیات تمامی عناصر داستان و تمامی شخصیت ها و واکنش آنها در برابر حوادث اجتماعی می پردازد و چنان همه چیز را در جای خودش استوار می کند که به قول رضا امیرخانی شما هر چه سازه ی این رمان را تکان دهید، هیچ شخصیتی از آن جدا نمی شود. این سازه چنان محکم استوار شده است که در برابر هر طوفان و زلزله ای مقاوم است.

شگفتی این اثر برای من در نبود تعلیق اما همچنان پابرجای ماندن جذابیت آن است. به گونه ای که در انتهای جلد اول آنا فرار می کند و دیگر داستان به نظر می آید که تمام شده است اما یک جلد دیگر اتفاق در راه است .

پ ن1: در فیلم محمد رسول الله چنین سازه ی محکمی را نمی یابید. خیلی از لوکیشن ها اضافی اند. به خیلی از شخصیت ها پرداخته نشده سازه ی این فیلم روی هواست که با دو ریشتر زلزله همه شخصیت هایش پخش و پلا می شوند.

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۳۷
کافه چی

امشب فیلم مجید مجیدی را دیدم.

ابتدا تشکر می کنم بابت 8 سال زحمت. و همچنین تشکر بخاطر ورود به موضوعی که بعد از 35 سال انقلاب کسی به آن نپرداخته.

نکات + فیلم: موسیقی خوب بود. تکنیک ها خوب بودند. جلوه های ویژه قابل باور بود. و فیلم چند صحنه جالب داشت مثل حمله ابرهه به مکه.

نکات - فیلم: خبری از محتوا نبود. نه خط سیر داستانی ، نه تعلیق، نه کشش، نه جذابیت و نه هیچ نکته ی جالبی در فیلم نامه. فیلم به شدت خسته کننده. زمان فیلم زیاد. نمی دانم چرا 3 ساعت؟!!!!! صحنه های بی معنی و قابل حذف بسیار زیاد بود. فیلم اسیر تکنیک شده بود و از محتوا خالی بود. نیازی به عوامل خارجی نبود و خیلی از کارها مثل موسیقی را همان عوامل داخلی می توانستند انجام دهند (برای مثال موسیقی مریم مقدس که هنوز در ذهن من مانده است). تعدد نور پاشی و کادر بسته از دستان بازیگران اذیت کننده بود. صدای حضرت رسول نیمه دخترانه بود و ...

در کل اگر به مختار بدهم 20 به ساخته ی مجیدی می دهم 10 .

شب خوش

پ ن1: جایی جداگانه باید بگویم چرا ساخته مجیدی را مختار مقایسه کردم.

پ ن2: کلی نقد دارم به محتوا که بیخیال می شوم.

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۴۱
کافه چی

من وقتی می خواهم یک میان وعده ی خوشمزه مثل فرنی و شیره بخورم ( که اکیدا هم توصیه می کنم هرجا دستتان رسید بخورید ) اینجوری نیستم که شیره را بریزم روی فرنی و اینقدر هم بزنم که دیگر نشود هیچکدام را تشخیص داد. بعد هم یک فرنی خسته کننده ی یکنواخت عادی و شیرین بخورم.

من اینجوری ام که شیره را به مقدار لازم روی فرنی می ریزم و آن را هم نمی زنم. فقظ دو تا شیار در فرنی ایجاد می کنم که شیره ها بین فرنی بروند و بعد چیزی که به دست می آید یک مخلوط ناهمسان از فرنی و شیره است. حالا خوردن این مخلوط ناهمسان خیلی کیف دارد. بعضی جاها طعم خامه ای خوشمزه ی فرنی حاکم است و جای دیگر شیرینی سوزناک و چسبنده ی شیره. کلی اتفاق خوشمزه فقط در یک کاسه ...

بنظر من ظرف زندگی هم باید اینطوری باشد. اینکه نه آقای خانه مردسالاری کند و نه زن ذلیل باشد غیرممکن است. همیشه روی نقطه ی وسط دایره ماندن خیلی سخت است. اما به عکس . آفای خانه هم مردسالار باشد هم زن ذلیل. گاهی از این گاهی از آن. اینطوری زندگی می شود یک کاسه پر از اتفاقات خوشمزه ... جایی که هم قر قر های زن ها شنیدنی است هم داد و بیداد مردها. گاهی خامه ای ... گاهی شیرین ِ سوزناک.

پ ن1: افراط و تفریط با هم خوب است ...

پ ن2: البته غایت انسان همان اعتدال است ... ولی سخت است.

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۱۵
کافه چی

در پارکینگ ماشین ها قدم می زد. طبقه ی منفی سی. با آسانسوری غژ غژ کن پایین آمده بود و حالا دنبال ماشینش می گشت.

بی سر و صدا همه جا تاریک شد. برق رفته بود. مثل اینکه خسته شده باشد. نور خورشید هم حوصله نداشت سی طبقه پایین بیاید.

منتظر شد تا برق ِ اظطراری بیاید که نیامد. فکر کنم او هم حوصله نداشت. دست هایش را جلویش تکان داد تا به چیزی برخورد نکند. از شانس بدش هیچ کس هم آنجا نبود تا با نور ماشین آنجا را روشن کند.

چند قدمی جلو رفت. ریموت ماشین را مرتب می زد تا از دزدگیرش پیدایش کند.

دستش خورد به استوانه ای که معلق بود در فضا. تکانش داد. از لاستیک بدنه اش فهمید که ستون ِ پارکینگ است. ستون پارکینگ که قرار بود وزن 100 طبقه بالاتر از خودش را تحمل کند، مثل ماهی در هوا شنا می کرد. چقدر هم بزرگ !!! چندتا ستون دیگر هم دم پرش آمدند. می خواست بشیند و ستونگیری کند. ولی چجوری ول شده بودند ؟! نمیدانست! حوصله اش را هم نداشت که بفهمد.

لعنت به این شانس. اگر موبایلش همراهش بود حداقل آهنگی گوش میداد. کمی دور خودش چرخید. یادش رفت ریموت را هی بزند. اصلا یادش رفت برای چه آمده به پارکینگ . اصلا آنجا پارکینگ بود؟! نمیدانست. حوصله اش را هم نداشت که بفهمد.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۵۹
کافه چی

المؤمن کیس ...

دینداری برخی، من را به یاد خوارج می اندازد.


پ ن1: امان از جاهل دیندار و فاسق ِ دانا.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۳۵
کافه چی