خر کتاب

یه چیزی تو همون مایه های خر خونه خودمون.

خر کتاب

یه چیزی تو همون مایه های خر خونه خودمون.

خر کتاب

فقط تصور کن یه زمستون سرد، یه رمان 1500 صفحه ای ، کنار شومینه با یه لیوان چایی دبش یا قهوه ی روزگاری ...
من ، خاطرات و آرزوهام یکی اند...

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

چقدر از امام رضا می دانیم ؟!

فقط آزاد کردن آهو و چندتا معجزه ؟!

اینها را که شاگرد کوچک هایشان هم داشتند و دارند ...

چقدر می خواهیم در شعرهایمان بگوییم ضامن آهو رضا ؟!

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۱۹ آذر ۹۴ ، ۲۳:۰۱
کافه چی

هیچوخ فکر نمی کردم سربازی برم، نمیدونم چرا ولی کلن همیشه فکر می کردم نمی رم.

ولی از اونجایی که سربازی هم مثل شتره ( البته با بعضی استثناهای زیاد) ما هم رفتیم. و الآن مرخصی میاندوره ی آموزشیم.

سربازی برای خودش دنیاییه. همیشه می شنیدم که بهترین دوره ی زندگی ملت دوره آموزشی شونه اما باور نمی کردم تا اینکه خودم رفتم و الآن دلم تنگه برای پادگان و بچه ها. بچه هایی که هر کدومشون دنیایی دارن برای خودشون و اینقدی خوب که نشه اون محیط رو با جای دیگه مقایسه کرد.

نظمی که آدم در سربازی با زور و اجبار تو کتش میره بهش اینو نشون میده که فلانی : تو میتونی بیخیال تلویزیون شی و هر شب زود بخوابی، می تونی بین الطلوعین بیدار باشی و خواب سگی نری، میتونی نماز صبح ها رو به جماعت بخونی و شاد و سرحال باشی، میتونی دردهای بدنت مثل معده درد و سینوزیت رو به علت سبک زندگی درست و عدم پرخوری مداوا کنی، میتونی روزی 6 ساعت یا کمتر بخوابی و کلی فعالیت مفید کنی و هزارها میتونی دیگه که جز در این شرابط، تجلی نمی کنه یا اینکه خیلی سخته تجلی کنه.

خیلی از این سبک زندگی سربازی خوشم میاد.

خدا رو شکر.

۱۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۴ ، ۲۲:۵۹
کافه چی

یکی از افکاری که مدت ها ذهن مرا به خود مشغول کرده بود، مسأله حرام بودن انتشار کتب ضاله بود. من در ذهن خودم فکر می کردم منظور از کتب ضاله، کتابهایی است در تبلیغ سایر ادیان یا مذاهب و یا مکاتب. که با خواندن آن ها مردم دینشان عوض شده و در راه ضلالت قرار می گیرند. و خب این مسأله مخالف آزادی می دانستم.

اما باز هم مثل همیشه به مدد استاد ِ شهید روشن شدم:

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۴ ، ۰۹:۴۵
کافه چی