خر کتاب

یه چیزی تو همون مایه های خر خونه خودمون.

خر کتاب

یه چیزی تو همون مایه های خر خونه خودمون.

خر کتاب

فقط تصور کن یه زمستون سرد، یه رمان 1500 صفحه ای ، کنار شومینه با یه لیوان چایی دبش یا قهوه ی روزگاری ...
من ، خاطرات و آرزوهام یکی اند...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دینداری» ثبت شده است

 مقدمه 1: یکی از اتفاقات مهم که در جریان رنسانس و شکل گیری تمدن جدید غرب رخ داد، نهضت اصلاح دینی یا پروتستانیسم است. مسلماً دین مسیحیت که تا قبل از این جریان، سلطه بی چون و چرایی بر همه ابعاد زندگی مردم اروپا داشت، از ضعف های بی شمار محتوایی و ساختاری رنج می برد که ناشی از تحریف و رسوخ افکار منحط یهودی در آن بود. ولی بی شک یکی از عوامل مهمی که باعث شد این دین هر روز محدود تر شود و در نهایت پوسته ای از آن باقی بماند چیزی نبود جز فساد دستگاه حاکم بر کلیسا. پاپ پیوس دوم که از نزدیک شاهد فساد های کلیسایی بود، ارباب کلیسا را در آن دوران چنین توصیف می کند: « زندگی را به لهو و لعب گذراندن، ثروت اندوزی، تکبر و نخوت، بر استرهای فربه و برازنده سوار شدن، با تجمل و شکوه و درباری زندگی کردن و بلأخره هیچ کاری برای دین انجام ندادن ... ». فساد کلیسا موجب شد مارتین لوتر کشیش آلمانی در قرن 16 میلادی با انزجار شدید از کلیسای کاتولیک، به قیامی علیه پاپ دست بزند که بعد ها به پروتستانیسم مشهور شد. "مسیحیت بدون روحانیت" اولین هدف لوتر بود که البته این هدف تبدیل به مبنایی برای یکی از مؤلفه های تمدن غیر دینی غرب یعنی "سکولاریسم" گردید. *

مقدمه 2: اسلام منهای روحانیت، اسلام شل و ول و هرزه ای خواهد شد که هر کسی هر جور عشقش کشید آن را مطابق میلش و برآورنده لذتش تفسیر خواهد کرد، یعنی اسلام بی خطر، یعنی اسلام امریکایی، یعنی اسلام مجاهدین خلق ...

مقدمه 3: « زی اهل علم خودتان را حفظ کنید. درست مانند علمای گذشته ساده زندگی کنید. در گذشته چه طلبه و چه عالم بزرگ شهر زندگی‌شان از سطح معمولی مردم پایین‌تر بود و یا مثل آنها بود. امروز سعی کنید زندگی‌تان از زی آخوندی‏ تغییر نکند. اگر روزی از نظر زندگی، از مردم عادی بالاتر رفتید بدانید که دیر یا زود مطرود می‏شوید. »  (امام خمینی (ره) در جمع اعضای شورای مرکزی ائمه جمعه (چهارم خرداد 1362))

۱۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۰۰:۳۴
کافه چی

نداشتن چیزی برای عرضه در فلسفه های مادیگرا.

بله. به همین راحتی اولین دلیل دینداری من شکل گرفته است.

فلسفه های مادیگرا از کمونیسم شرق تا اومانیسم غرب در انتها به یک جا می رسند. پوچی ، سیاهی ، نیستی و نابودی .

هیچ چیزی برای عرضه ندارند. در واقع این مکاتب با شمشیری چوبین به جنگ ققنوس دین آمده اند.

تمام ادعای آن ها برای دنیاست. می گویند شما یک بار بیشتر زنده نیستید و از این زندگی لذت ببرید. خب حالا اگر ما نخواهیم لذت ببریم چه میشود؟!

هیچ. اگر بخواهیم و نتوانیم لذت ببریم چه می شود ؟! باز هم هیچ. و اگر بخواهیم و لذت ببریم چه می شود؟! بر فرض مثل فتحعلی شاه سر سره داشته باشیم و پادشاه باشیم و ... چه می شود ؟! باز هم هیچ. آخر یک روز پیر می شویم و باید مستخدمی زیر دست و پایمان رو تمیز کند.

اِند ثروت و قدرت و علم هم که باشیم آخرش می شاشیم به خودمان و دست آخر هم یک دل باد می دهیم و تمام ! می شویم عکسی روی دیوار !!! تازه قدیم عکسم هم که نبوده است.

خب این حرف و قصه ها جا دارد که آدمی دل در گرو مکتبی ببندد ؟! بنظر من که ندارد .

(مقایسه شود با آخرت ، موعود شگرف و فوق العاده عمیق دین برای بقا )

=========================================

پ ن1: دلم شور ِ شیرین می خواهد. اگرچه ترشی را بیشتر دوست دارم/

پ ن2: مرا هرگز نمی گنجد دو معنی،راست در باور / غزل گفتن پس از سعدی،جوانمردی پس از حیدر....

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۲۰
کافه چی