سیبیل، شهید ، امام ، عشق
آفرین بر آلفرد با این عکاسی اش، و آفرین بر امام با این تربیت انسانش
پ ن1: عکس از آلفرد یعقوب زاده
سیبیل، شهید ، امام ، عشق
آفرین بر آلفرد با این عکاسی اش، و آفرین بر امام با این تربیت انسانش
پ ن1: عکس از آلفرد یعقوب زاده
چقدر خوب شد آری نگاهتان به من افتاد
همان دقیقه که چشمم درست کنج گوهرشاد
بدون وقفه به باران امان گریه نمیداد
هزار تکه شد این من به لطف آینه هایت
چنان که باید و شاید غزل غزل نشدم مست
که دست من به ضریحت در این سفر نرسیده است
من این نگاه عوامانه را نمیدهم از دست
اجازه هست بیفتم شبیه سایه به پایت
پ ن1: کنج گوهرشاد را بسته اند و باز هم نمیکنند
پ ن2: دستم همان اول رسید ....
پ ن3: نایب الزیاره ام
پ ن4: نوشتم برای حسرت روزهای بعد.
باید اول برای مسئولین این مملکت ( بالاخص آنها که ادعا دارند) یک دوره امام شناسی (بخوانید جگردار شناسی) بگذاریم ...
جلال آل احمد بعد از غرب زدگی به دیدن آقا روح الله می رود
بعد از ملاقات اولین جمله ای که به دوستش"محمود گلابدره ای" گفته این بوده: «آی! خمینی جگر دارد این هوا!» دستش را به اندازه یک هندوانه باز کرد و ادامه داد: «مصدق جگر دارد این قدر!» و اندازهی یک ارزن را نشان داد.
نقل کامل خاطره در ادامه ...