اینکه پشت لپ تاپ و در حال وبگردی شروع کنی به کف زدن و اشک در چشمانت جمع شود ، ابلهانه است. ولی ابلهانه یا عاقلانه ، این حال الآن من است وقتی متن زیر را می خوانم :
"وقتی اسپیلبرگ به زعم برخی برای توجیه حضور ارتش امریکا در خاورمیانه فیلم «نجات سرباز رایان» را ساخت و خوب هم ساخت، در اولین پلان فیلمش یکی از شاهکارهای تصویری ِ بیبدیل سینمای جنگ در جهان را برای علاقمندان سینما به یادگار گذاشت. تصاویر آغازین فیلم رایان آن روی وحشی جنگ را به بهترین نحو نشان میداد. واقعی بودن این تصویر به حدی بود که در برخی ایالتهای امریکا اجازه تماشای فیلم به نوجوانان را نمیدادند. صحنههای کاملا حرفهآی وبکر که هربینندهای را میخکوب میکرد.
وقتی در مصاحبه با یکی از نشریات سینمایی خبرنگاری از اسپیلبرگ پرسید که چگونه و با چه منبع الهامی آن تصاویر شاهکار را خلق کردید؟ اسپیلبرگ در پاسخ گفت:«من در مورد این نبرد و تبعات آن مطالعات زیادی داشتم اما اصلیترین و مهمترین مراجع الهام من برای خلق آن پلان دو منبع بود. اولین منبع من عکاسهای ارنستو کاپا بودکه خود درآن سال و در همان صحنه حضور داشت آن عکسهای وی شمای کلی ماجرا را به من دادند. اما دومین منبع من که کمک بسیاری به خلق سینمایی آن نبرد کرد مستندهای جنگی فیلمسازی بنام آوینی بود که از جنگ عراق با ایران گرفته بود»"
=========================
پ ن1: این همه ذوق برای این است که اگر بخواهم بهترین صحنه ی جنگی که تا بحال دیده ام را انتخاب کنم حتما همین صحنه ابتدایی از فیلم نجات سرباز رایان است. و حالا که فهمیده ام یکی از منابع الهام این اثر هنری، دسترنج مرتضی است کیف میکنم.
پ ن2: منبع