خر کتاب

یه چیزی تو همون مایه های خر خونه خودمون.

خر کتاب

یه چیزی تو همون مایه های خر خونه خودمون.

خر کتاب

فقط تصور کن یه زمستون سرد، یه رمان 1500 صفحه ای ، کنار شومینه با یه لیوان چایی دبش یا قهوه ی روزگاری ...
من ، خاطرات و آرزوهام یکی اند...

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید مصطفی چمران» ثبت شده است

تازه داری دنیا رو میشناسی ، تازه همه چیز برایت مهیا که می شود، اول کار که هستی ... همه چیز می ریزد به هم !

امروز مهمانی داشتیم. از هیچ چیز زندگی اش راضی نبود، خودش می گفت. نه شغلش را دوست داشت و نه شرایط زندگی شخصی و خانوادگی اش را.

خیلی ها می گویند : چه زود دیر می شود.

اما من می گویم، دیر و زود ندارد، دنیا همین است. خدا همین است. می گردد آرزوهایت را پیدا می کند، دوست داشتنی هایت را پیدا می کند، همانها را از تو می گیرد.

این حال و هوا را که یافتم، یاد مناجات های اسطوره ام افتادم، شهید عجیب، مصطفی چمران:«"هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی...

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۴ ، ۱۴:۰۲
کافه چی